۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

مفاهیم بنیادی نظریه‌ی فرهنگی

یادآور ِ دفترهای سپید بی‌گناهی



بعضی کتاب‌ها مرجع هستند. «مفاهیم بنیادی نظریه‌های فرهنگی» از این دست است. کتاب را یکی از شاگردان عکاسی مهران مهاجر به من هدیه داد. تصورم این بود که از همان کتاب‌های حوصله‌سربر است با ترجمه‌ی مغلوط که برای خواندن هر جمله باید آن قدر فکر کرد و پس و پیش جمله را سَرند کرد تا چیزی دستگیرت بشود. اما این طور نبود. ورق که زدم دیدم ترجمه‌ی روان و سلیسی دارد و فی‌المجلس چند عبارت را پیدا کردم و همان‌جا در ماشین خواندم. «پدیدارشناسی»، «الیگارشی»، «اومانیسم»، «کلان روایت» و «پارادایم». یاد کلاس جامعه‌شناسی‌ای که سال 77 می‌گذراندم، افتادم که اول هر جلسه واژه‌های مرسوم را که درمقالاتِ روزنامه‌ی جامعه می‌دیدم و می‌خواستم معنای درست‌شان را بدانم از استاد آن درس می‌پرسیدم. حاصل‌اش شده بود چند صفحه جزوه‌ی شخصی که به زبان ساده این مفاهیم را برایم قابل فهم می‌کرد. جالب است که وقتی از روی چنین مراجعی معنای این مفاهیم را می‌خوانیم تازه می‌فهمیم که چقدر در به کارگیری‌شان اشتباه می‌کردیم. می‌خواهم بگویم مطالعه‌ی این کتاب و کتاب‌های مثل این هیچ کاری که نکند باعث می‌شود آدم هر اصطلاحی را که به زبان‌اش می‌آید نگوید. ضمن این که کمک می‌کند سرجای خود درست و با اطمینان حرف بزنی. باز هم به گمان‌ام راهی است برای تمرین گفت‌وگو که همه‌ی ما در آن ضعف داریم. هر چند بیش‌تر اوقات فراموش می‌کنیم. از متن کتاب:
 مؤلف (Author)
ظاهر امر آن است که «مؤلف» منبع خلاق و ویژه‌ی یک متن ِ نوشتاری است. اما این اندیشه که هر متن آفریننده‌ی واحدی دارد و در نتیجه، کار خواندن فرآیندی است که کمابیش بر درک نیت‌ها و معناهای موردنظر مؤلف استوار است، به انحاء مختلف زیر سؤال رفته است. اصحاب هرمنوتیک در سده‌ی نوزده، به ویژه ویلهلم دیلتای، با تجزیه و تحلیل فرآیند فعال خوانش، به مقابله‌ با این فرض پرداختند که مؤلف شناختِ بهتری از معنای متن ِ خود دارد. آن‌ها بر این باور بودند که خواننده بیش از آن که به کشف معنای متن بپردازد، باید آن را بسازد؛ و در واقع، درک مؤلف از اثر خود فقط یکی از تفسیرهای متعدد و ممکن ِ آن است. ...

در پایانِ هر مفهوم تعریف شده، ارجاعی برای مطالعه‌ی بیش‌تر داده شده که خب می‌شود گوگل کرد و بیش‌تر دانست. مفاهیم خیلی تخصصی نیستند و عمومن در ادبیات و هنر و جامعه شناسی و مطالعات سیاسی کاربرد دارند. کتاب ترجمه‌ایست از Cultural theory: The key concepts تالیف اندرو ادگار و پیتر سج‌ویک، ترجمه‌ی مهران مهاجر و محمد نبوی که انتشارات آگه چاپ‌اش کرده.


امشب که ثانیه‌ها خیلی بی‌تابی کردند، نه کشش تلخی‌ فیلم‌ها را داشتم و نه حال روایت‌های ناواقع داستان‌ها را، چند مفهوم دیگر از این کتاب را خواندم و اثر خوبی داشت. می‌بینی! آدم گاهی حتا حوصله‌ی خودش را هم ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: