کتابها همه خوباند. برای دانستن خوبیشان. همین که تا نزدیکشان میروم و نگاهشان میکنم، اسمشان را میخوانم و آنکه خواندهام یادم میآید و آنکه نخواندهام را توی نوبت خواندهشدن میگذارم و ... زمان را نمیفهمام و غم دوری و فشار دوران را. سال قبل هر قدر بد بود، کتابها خوب بودند.
کتابهایی که خواندم و یادم هست اینها بودند:
1- نوشتن با دوربین / گفتوگوی پرویز جاهد با ابراهیم گلستان.
یادم هست که این کتاب را آن قدر نخوانده بودم که دستآخر درست در آن یک ماه هیاهوی انتخابات خواندم. کتاب پرشوری بود در آن ثانیههای پرتپش و ...
2- خروس / ابراهیم گلستان
خروس اولین کتابی بود که بعد از خرداد و با هم خواندیم. میخواستیم کمی به خودمان بیاییم. نشد اما چقدر نشانهها داشت برایمان و حتا متنی را با هم نوشتیم دربارهاش و نیمهکاره ماند
3- سوربز/ یوسا/ کوثری
این کتاب هم از سری نخواندههایم بود که فروردین سال قبل شروع کردم. خواندنش سرشار از حیرت بود و لذت و اینهمانی با شرایط خودمان. و خب یوسا، یوسای عزیز است.
4- دیوانه در مهتاب/ مجموعه داستان حمیدرضا نجفی/چشمه
راستاش مطمئن نیستم که این کتاب را سال هشتاد و هفت خواندم یا هشت... بگذریم. حمیدرضا نجفی یکی از نویسندههای محبوبام شد که دیگر با اطمینان آثارش را میخوانم.
5- نگران نباش/ مهسا محبعلی/چشمه
شک و تردید مورد بالا را برای این کتاب هم دارم. نگران نباش را دوست داشتم. فضاسازی و ریتم خوبی داشت. خواندنش لذت بخش بود.
6- روح پراگ/ ایوان کلیما/فروغ پوریاوری/نگاه
بپرسی بهترین، این کتاب بی بروبرگرد بهترین بود. شرایط خاصمان هم دخیل بوده، اما از ایوان کلیما رمان خوب در انتظار تاریکی، درانتظار روشنایی را هم با ترجمهی فروغ پوریاوری خواندم که آن هم خوب بود. (می بینی در یک بند اسم دو کتاب که امسال خواندم را با هم آوردم، تردستی که منم!)
7- نقشههایت را بسوزان/ داستانهای کوتاه امریکایی/ ترجمه مژده دقیقی/نیلوفر
لذت خواندن داستانهای امریکایی با ترجمهی خوب مژده دقیقی و انتخابهای خوبترش کم از لذت همآغوشی ندارد. اغراق میکنم؟ شاید کمی، اما باید بگویم در عطش خواندن داستانهای امریکایی میسوزم.
8- گداها با ما هستند/ توبیاس ولف/ ترجمه منیر شاخساری/چشمه
داستان کوتاه امریکایی خوب است و توبیاس ولف یکی از نویسندگان امریکایی خوب است. توضیحات بند بالا اینجا هم مصداق دارد. ترجمهی منیر شاخساری خوب است و آخرهای سال 88 یک مجموعهی دیگر هم از توبیاس ولف درآمد که با خیال راحت از روی پیشخان کتاب فروشی برداشتم. که آن هم خوب بود. اسم کتاب: شب موردنظر
9- پرترهی مرد ناتمام/امیرحسین یزدان بد/ چشمه
مجموعهی داستان اول خوب. داستانهای متنوع با ساختاری عالی. زبان داستانها خیلی به جا و خوب بود.
10-عیش مدام/یوسا/ ترجمه کوثری/نیلوفر
اسمش رویش هست دیگر: عیش بود، عیشی با مادام بوواری و فلوبر و یوسا و عبدالله کوثری. انگار با همهی اینها بروی مهمانی! خیلی خوش گذشت.
این دهتا اما زیاد بودند. پس ادامهی لیست بالا بیشماره و توضیح:
بهار 63/مجتبا پورمحسن/چشمه ، اندوهی ژرف/یاسمینا رضا/نازنین شهدی/ورجاوند ، پس از تاریکی/ هاروکی موراکامی/مهدی غبرایی/نیک ، حقالسکوت/ ریموند چندلر/ احسان نوروزی/ مروارید/ ، نیمی از کتابهای کوچک قلمرو هنر نشر نیلا که در یک پست جداگانه بهشان میپردازم.
بعضیها را هم دوست نداشتم
دوست نداشتهها: احتمالا گم شدهام/ سارا سالار/ چشمه ، یوسفآباد خیابان سیوسوم/ سینا دادخواه/چشمه ، کل کتابهای مجموعهی 20 نویسنده 60 داستان/ ترجمهی اسدالله امرایی/ انتشارات آمیتیس ، دیدار با خورشید/محمدرضا پورجعفری/نیلوفر، من او را دوست داشتم/ آنا گاولدا/ الهام دارچینیان/ قطره ( مجموعهی داستان گاولدا را بیشتر دوست داشتم : دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد)
.
۱ نظر:
مث اینکه یه چیزی تو رو ناراحت کرده که این کارو کردی
شاید هم نه
دارم به این فک میکنم که من باس چیکار میکردم در مقابل چیزایی که منو آزار میداد و داره میده
احساساتو بذار کنار و مث یه آدم بزرگ فکر کن و تصمیم بگیر
در ضمن این قضیه بین خودمون بمونه بهتره
نری باز بش بگی
اینجوری واسه خودت هم خوبه
ارسال یک نظر